من آن خاقانی دریا ضمیرم


کز ابر خاطرش خورشید برق است

دبیری را توئی هم حرفتم لیک


شعارم صدق و آئین تو زرق است

اگرچه هر دو خون ریزند لیکن


هم از جلاد تا فصاد فرق است